اشعار مناجاتی در محرم
هر چه خیر و برکت از بالا به ماها میرسد
ابتدا از زیر دست تو به امضا میرسد
کم اگر آید به درگاهت زیادش میکنند
قطره دریا میشود وقتی به دریا میرسد
در مقام روضهات این بس که قبل از هر کسی
حضرت زهرا سلام الله علیها میرسد
ما نمیفهمیم یعنی چه خدا مدیون توست؟
درک این مطلب فقط از اهل معنا میرسد
ارج و قرب این شهید آنجا مشخص میشود
که نوشته وقت دفنش حق تعالی میرسد
غمزهی تو فرق دارد با محبت توأم است
عاقبت مجنون این قصه به لیلا میرسد
دیر و زود و سوخت و سوزت تحرک کردن است
کربلا یک روز آخر نوبت ما میرسد
برگرفته از وبسایت دوستداران حاج منصور
********************
ما شیعه زاده ایم و همین اعتبار ماست
در راه دوست دادن جان افتخار ماست
هرگز به زیر بیرق دشمن نمی رویم
تا پرچم عزای حسینی کنار ماست
قامت به زیر بار ستم خم نمی کنیم
این تا ابد همیشه و هر جا شعار ماست
دنیای بی حسین محال است باورش
اصلا حسین باعث این اقتدار ماست
یا سینه میزنیم و یا گریه می کنیم
این رسم از زمان ولادت قرار ماست
با اشک های مادر خود شیر خورده ایم
حالا اگر گدایی ارباب کار ماست
از آن زمان که بی کفن افتاد بر زمین
بیچاره گشته ایم و سیه روزگار ماست
مرتضی ملک محمدی
********************
دست ازدلم بکش که پر از روضه های توست
داغی که آتشم زده از نینوای توست
داغی که کرده خم کمر آفتاب را
داغی که ظهر حادثه تنها برای توست
دیگر نمانده رشته ی امید در کفم
جز این دو قطره اشک که وقف عزای توست
شکر خدا که پای من از روضه قطع نیست
میدانم اینکه از سر لطف و عطای توست
میدانم اینکه پیش تو از ذره کمترم
تازه ،همینکه این شده ام از دعای توست
حسین آذری
*********************
از بس میان روضه تان درد میکشم
باور کنید وقت بیان درد میکشم
وقتی نسیم روضه تان می وزد به دل
بی اختیار گریه کنان درد میکشم
آه از دمی که زخمیِ نیزه بروی خاک
تنهاترین شدی ، من از آن درد میکشم
سردار سربریده ی سرهای عالمی
بالای نیزه آیه مخوان، درد میکشم
یک ذر درد داغ تو بر سینه ام نشست
اندازه زمین و زمان درد میکشم
حسین آذری
********************
دنیا بدون روضه آقا جهنم است
یعنی بهار نوکری ما محرم است
شکر خدا که خرج عزای تو می شوم
روضه به کار و زندگی ما مقدم است
ما نوکری به شرط نکردیم تا بحال
هر چند سینه از کم دنیا پر از غم است
ما را بدون کوثر اشکت رها نکن
گریه به زخم های شما عین مرهم است
تکلیف چشم های تمامی عاشقان
هر روز گریه به غم آقای عالم است
آقا بیا و نوکرتان را حساب کن
هر چند سهم نوکری این گدا کم است
من سینه چاک هر کس دیگر نمی شوم
تا نوکر توأم لقبم نام آدم است
حسن کردی
*********************
شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست
شکر خدا که روزی ام از سفره شماست
شکر خدا که پای شما سینه می زنم
شکر خدا که درد مرا نامتان دواست
عمری نفس زدم به هوای نگاهتان
عمری سرم به سایه این بیرق عزاست
قلبم به بزم هر شبتان خو گرفته است
چشمم به خاک خانه تان خوب آشناست
بر روی سنگ قبر من این گونه حک کنید
اینخانه زاد روضه و مجنون کربلاست
روزی اشک چشم مرا مرحمت کنید
روزی دیده ای که نذر کرده شماست
دل را به بال شال عزا بسته ام مگر
یک شب ببینمش که روی گنبد طلاست
حسن لطفی
*******************
تا نفس هست و ز الطاف شما دم باقی ست
دل ما می تپد و یاد تو هر دم باقی ست
دم روح القدسی خاص "حسین" گفتن ماست
تا مسیحا بشود عیسی مریم باقی ست
هر کجا می نگرم نام تو بر لب جاری ست
رحمت واسعه ات بر سر عالم باقی ست
زائرانت همه زوار خدا می باشند
تا خداوند بود کرب و بلا هم باقی ست
ذره ای از شرر روضه ی تو کم نشود
تا محبان تو هستند محرم باقی ست
نظر فاطمه معطوف شود بر جایی
که در آن نام تو بر سینه ی پرچم باقی ست
رضا رسول زاده
********************
آماده می شوم که فراهم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
آشفته ام به سینه زدن عادتم بده
تا بین این صفوف منظم کنی مرا
فرموده ای که:" اشک شما مرهم من است "
اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا
آنقدر در طواف سرت گریه می کنم
تا پای نیزه چشمه زمزم کنی مرا
اصلا بعید نیست که در روضه خودت
همسایه رسول مکرم کنی مرا
روزی که اشک و خون تو در قتلگاه ریخت
می خواستی شهید محرم کنی مرا
رحمان نوازنی
*******************
یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید
گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید
کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما
خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید
هم کفن دارم و هم قومی که دفنم می کنند
پس فقط هنگام دفنم یاد آن آقا کنید
از صدای ناله ها و گریه های مادرم
بیشتر یاد غم صدیقه ی کبری کنید
آه من مردم ولی یک کربلا قسمت نشد
پیش مردم مایلم این نکته را حاشا کنید
مرگ من آمد ولی آقا نیامد، حیف شد!
فرصت دیدار را شاید شما پیدا کنید
کاظم بهمنی
*******************
شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت
مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت
امروز نه، که روز الست بربکم
باتو دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت
آواز پر زسوز ِکسی میرسد ز عرش
ماه محرم آمده باید عزا گرفت
ما فکر میکنیم هنر کرده ایم، نَه
روضه برای بی کسی تو خدا گرفت
از من سیاه تر به خدا نیست مانده ام
چشمت چگونه راه من بی حیا گرفت
اعجاز میکند به خداوندی خدا
شور غمت به سینه ی هر کس که پا گرفت
پس می توان ز دست غلام سیاه تو
در روضه ها حواله ی کرب و بلا گرفت
یاد تمام پیر غلامان به خیر باد
سینه زدن ز گریه ی آنان بقا گرفت
سر میزند به رسم وفا حضرت نگار
گر هیاتی ز یادِ شهیدان صفا گرفت
امشب برایِ روز دهم گریه میکنم
این روضه را چگونه توان بی صدا گرفت
هنگام سربریدن تو آسمان بُرید
رفتی به روی نیزه به بالا هوا گرفت
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
برگرفته از وبلاگ من غلام قمرم
*******************
بده در راه خدا ، من به خدا محتاجم
من به بخشندگي آل عبا محتاجم
از قنوت سحر مادرتان جا ماندم
پسرحضرت زهرا به دعا محتاجم
مهربان كاش زهيري بغلم مي كردي
من به آغوش پُر از مِهرشما محتاجم
فطرس نفس مرا گوشه ي چشمي كافيست
با پر و بال شكسته به شفا محتاجم
شوق پرواز بده روح زمين گير مرا
به جنون سر ايوان طلا محتاجم
دود اين شهرمرا از نفس انداخته است
به هواي حرم كرببلا محتاجم
چه قدرگريه كنم تا نبري از يادم
درسراشيبي قبرم به شما محتاجم
وحید قاسمی
*******************
من و جدایی از این روضه ها خدا نکند
خدا مرا دمی از روضه ها جدا نکند
شقی است قلبِ دوچشمی که هر دمی گریه
به پای روضه ی سالار نینوا نکند
سیاه می شود این روزگار ِ رنگینم
اگر که یوسف زهرا مرا دعا نکند
تمام هستی ام از لطف حضرت زهراست
خدا کند که دمی هم مرا رها نکند
چراغ زندگی ام مرده است اگر بی بی
مرا شهید و به پای حسین فدا نکند
تمام آرزویم دیدن حرم شده است
بمیرم و نروم کربلا خدا نکند
وحید محمدی
*******************
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غم تشنگی ات اشک چکیدن دارد
تو بخوان باز بخوان باز که از لب هایت
صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد
چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد
از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد
خیزران بر لب تو می زند آتش بر دل
می کشم آه که این آه کشیدن دارد
گاه گاه از دل آشفتۀ خود می پرسم
غنچه ای خشک که پرپر شده چیدن دارد؟
عید قربان شده و نوبت تو شد اما
خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟
کاروان تو کجا و من خسته اما
دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد
سید محمد رضا شرافت
*******************
وقتی غمت همیشه به عالم مقدس است
هر ماه مثل ماه محرم مقدس است
هم در مرام عشق و هم در مسلک شعور
این غم به صد ادله ی محکم مقدس است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
تنها به عشق کرب وبلا غم مقدس است
سینه زنی و گریه بماند به جای خود
پیراهن عزای شما هم مقدس است
تا آیه های اشک غمت هست غصه چیست
این قصه مثل سوره مریم مقدس است
معراج کربلا به خدا هیئت است و بس
این روضه های فاطمه ای بس مقدس است
چون که فقط برای شما گریه می کنم
چشمم شبیه چشمه زمزم مقدس است
این دوره هم نشستن ما پای روضه ها
از عصر قبل دوره آدم مقدس است
عبد خدا شدم من اگر هیئتی شدم
با مهر کربلاست نمازم مقدس است
پایین پای بیرق تو هیئت خداست
پس مرگ زیر سایه پرچم مقدس است
مصطفی متولی
*******************
وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خور خان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم
خیرالعمل این است که ارباب تو باشی
ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم
فردای قیامت خبر از دربدری نیست
امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم
در سیر مقامات پی گوهر اشکیم
ما چله نشستیم که گریان تو باشیم
اسلام بنا بر « لک لبیک حسین» است
ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم
گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست
هرجا که بیاد لب عطشان تو باشیم
ما یاد گرفتیم که در روضه گودال
آشفته تر از زلف پریشان تو باشیم
مصطفی متولی
*******************
جانم فدای ناله واغربتایتان
شرمنده ام که زنده ام از روضه هایتان
کام مرا به تربت تو باز کرده اند
با شیر مادرم شده ام مبتلایتان
لحظه به لحظه هر چه که دارم به عمر خویش
نذر دوباره دیدن کرب و بلایتان
اینجا مسیح می شود آنکس که گریه کرد
عیسی کجا و این نفس کیمیایتان
هر شب به زیر خیمه عباس آمدیم
دیگر کجا رویم ز دارالشفایتان
من سینه چاک ناله یا زینب توام
بر سینه می زنم که بمیرم برایتان
شکر خدا که روز ازل چشم مرتضی
ما را سوا نمود برای عزایتان
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*******************
من ِ نالایق اگر تشنه ی دیدار توام
از طفولیتم ارباب گرفتار توام
نیستم مستحق این همه لطف و کرمت
تا نفس میکشم ای شاه بدهکار توام
چون به دربار شما آمد و رفتی دارم
خلق گویند که من محرم اسرار توام
گریه کردن به تو را مادر من یادم داد
فخرم این بس که سیه پوش و عزادار توام
تو به پیشانی من مُهر قبولی زده ای
تا بدانند همه نوکر دربار توام
جان زهرا بَرِ کس مُشت مرا باز مکن
هر چه هستم به تو وابسته ام و خار توام
نگرانم برسد روز جزا و بینی
که من ِمرثیه خوان در صف اغیار توام
چه شود لحظه ی مرگم همه بینند که من
دست بر سینه ام و مات به رخسار توام
بی وفایی مرا جان ابالفضل ببخش
من که پابست تو و مست علمدار توام
من ِ بی قدر و بها را تو بهایم دادی
گرچه بی مایه فطیر است خریدار توام
به غباری که نشسته به سر و روت قسم
تاقیامت خجل از مادر بیمار توام
سعيد خرازي
********************
ماه محرم است و دلم باغ پرپر است
در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است
ماه محرم است و دو چشم غریب من
با داغ بی بدیل تو ای سرخ هم سر است
در قلب من، قیامتی از کربلای توست
در چشم من، قیامتی از تیغ و خنجر است
فریاد سربریده ی قرآن سرخ عشق
شایسته ی قیام تو "الله اکبر" است
تو زنده ای، حقیقت مظلوم تا ابد!
این مرگ سرخ، زندگی سبز دیگر است
جان ها فدای نهضت سرخ تو "یا حسین" !
"هیهات منا الذله" تو را حرف آخر است
این قصه نیست، معجزه ی سرخ عاشقی ست
"کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است"
از رستخیز خون تو، بیدار شد زمین
ظلمت شکست، آینه بازار شد زمین
دریا تو، رودها به لبان تو می رسند
آیینه ها، به نام و نشان تو می رسند
طعم لبان ترد تو را تشنه است آب
دریاچه ها به فصل لبان تو می رسند
رندان تشنه لب که تویی خضر راهشان
پشت عطش، به آب روان تو می رسند
در کربلای خون و خطر، ای پناه عشق!
آزادگان، به خط امان تو می رسند
"هو" می چکد ز حنجره ات، ای اذان سرخ !
خون جامگان، به بوی اذان تو می رسند
گفتی "فیا سیوف خذینی" به بزم عشق
شش ماهه مرد! دل شدگان تو می رسند
آمد ز راه حرمله و آسمان شکافت
خیل فرشتگان، نگران تو می رسند
با خنجر نشسته به خون، گفته ای اذان
دل برده ای - قسم به خدا - از فرشتگان
ظهر است و عشق، مانده به کرب و بلا غریب
قرآن غریب و قبله غریب و خدا غریب
ظهر است و عشق، در وسط صحنه، بی پناه
در فتنه خیز "حرمله" و "شمر"ها، غریب
ظهر است و داغ و فصل یزید و سپاه تیغ
صبرا علی بلائک و یا ربنا... غریب
" آیا کسی...؟! "، نمی شنود گوش کوفیان
در گوش باد، مانده صدای خدا غریب
توفان نیزه می وزد و داغ تشنگی
درخیمه ها، اسیر عطش، غنچه ها غریب
تیری هدف گرفته گلوی سپیده را
این غنچه " اصغر " است و خدایا، چرا غریب ؟!
آمد ز راه "شمر" و گلو را برید تیغ
افتاده زیر سم ستوران، خدا غریب!
خورشید سر بریده سر نیزه می برند
باید بخوانمت به لب نیزه، بند بند
اینک دوباره کرب و بلا، زینب است این
توفان نگار خون خدا، زینب است این
استاده بر چکاد حماسه، چکاد زخم
قامت کشیده تا به خدا، زینب است این
می آید از اسارت شب، سربلند و سبز
بانوی نور و آینه ها، زینب است این
سازش نمی کند به خدا با سکوت شب
فریاد زخم خورده ی " لا "، زینب است این
بانوی صبر، خواهرغم، مادر امید
آیینه دار خوف و رجا، زینب است این
صبرا علی بلائک و یا ربک العظیم !
گلبو لبش ز یاس دعا، زینب است این
چشمش ندیده منظره ای غیر نقش دوست
در قاب سرخ کرب و بلا، زینب است این
کرب و بلا، تجسم زیبایی خداست
زینب هنوز گرم تماشای کربلاست
باید شکوه نام تو را زندگی کنیم
ای سبز سرخ! مثل شما زندگی کنیم
یک قبله اقتدا به خلوص شما کنیم
فارغ ز"من"، برای خدا زندگی کنیم
تا مثل کوفه سجده به شیطان نیاوریم
باید کنار قبله نما، زندگی کنیم
چون"حر" به راه عشق تو ثابت قدم شویم
فارغ ز بوی چون و چرا، زندگی کنیم
هرگز مباد بهر تمنای ملک "ری"
همرنگ "شمر" و "حرمله " ها، زندگی کنیم
باید چو لاله همسر داغ شما شویم
استاده بر چکاد بلا، زندگی کنیم
بی منت تبسم مرهم، به قاف تیغ
باید قیام سرخ تو را، زندگی کنیم
کرب و بلا، بهشت هنوز و همیشه است
باید به بوی کرب و بلا ، زندگی کنیم
ماه محرم است و جهان غرق شور و شین
ماییم و باز محشر داغ تو "یا حسین"
رضا اسماعیلی
**********************
عمری ست پا به پای شما سینه می زنیم
با نوحه های کرب و بلا سینه می زنیم
یا مثل تو به صبح و مسا گریه می کنیم
یا مثل تو به صبح و مسا سینه می زنیم
ماه محرم آمده آقا تو هم بیا
در هیئتی که با رفقا سینه می زنیم
ای روضه خوان مجلس ارباب بی کفن
نوحه بخوان تو و همه ما سینه می زنیم
تطهیر می شویم میان حسینیه
تا در عزای خون خدا سینه می زنیم
خانه تکانی دل ما وقت روضه هاست
هر سال که بدون ریا سینه می زنیم
روز نهم که یاد ابالفضل می کنیم
در ماتم دو دست جدا سینه می زنیم
روز دهم که وارد گودال می شویم
همراه مادر شهدا سینه می زنیم
تردید نیست چون که قیامت فرا رسد
ما نزد سیدالشهدا سینه می زنیم
رضا رسول زاده
*********************
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا
ماندهام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا
گفتهاند از آسمانها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظهها را میشمارم کربلا
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا
خاک ما گِل کردهاند از روز اول با فرات
زادهی عشق تواند ایل و تبارم کربلا
بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا
من کبوتر نیستم - حالا بماند چیستم -
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا
با ملائک روضه میگیریم بگذارند اگر
ذرهای از تربتت را در مزارم کربلا
«عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا
آمدم، رفتم، چه میشد برنگردم یک سفر
مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا
قاسم صرافان
*******************
سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند
فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند
در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است
عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند
انس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است
نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند
اشک وقتی میچکد هنگام معراج دل است
بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند
بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود
در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند
سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش
هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند
احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است
هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند
سائلانت بیشتر بازارگرمی می کنند
دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند
زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند
علي اكبر لطيفيان
*******************
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین
یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین
برای بخشش کوه گناه یک راه است
دو قطره اشك بريزيم در عزای حسین
كبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین
بيا و عرش خدا را طواف كن حاجي
طواف كعبه ببين دور كربلاي حسين
خدا کند که شبی زائر حرم باشيم
كه جان دهیم به روضه همه به پای حسین
به گوش جانت اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین
رضا رسول زاده
*********************
از بس حجاب آمده بر چشم تار ما
غافل شدیم زان که تو هستی کنار ما
قابل نبود چشم گنه کارمان ، گذشت
یک سال در فراق تو لیل و نهار ما
غیر از مزاحمت که برایت نداشتیم
برداشتی ز مرحمت خویش بار ما
پاییز بی تو رفت و زمستان تمام شد
بازآی بی تو رنگ ندارد بهار ما
با قافیه ردیف " نیامد" غزل شدند
در انتظار تان همه ایل و تبار ما
آری دوباره آخر شعر است و می رود
تا کربلا نوای دل داغدار ما
گیرم نشد به کرب و بلا دفنمان کنند
ای کاش در حسینیه باشد مزار ما
نام تو بغض هر سحر ماست یا حسین
خارج شده عنان غم از اختیار ما
ما قرص نان ز گندم شهر تو می خوریم
چرخد از آسیاب شما روزگار ما ..
از آن زمان که خون تو شد خرج ملک ری
شد خانه عزات دل بی قرار ما
سید مصطفی فهری
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مناجات های محرمی
برچسبها: اشعار مناجاتی در محرم مهدی وحیدی